زناشویی

چرا بیش از حد به شریک عاطفی‌مان توجه می‌کنیم؟ (12 دلیل احتمالی)

در روابط عاطفی، تعادل حرف اول را می‌زند. اما گاهی پیش می‌آید که یک طرف رابطه، انرژی، زمان و توجه بسیار بیشتری نسبت به طرف دیگر صرف می‌کند. این عدم تعادل می‌تواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد که در این مقاله به 12 مورد از آنها اشاره می‌کنیم.

مهارت‌های رابطه زناشویی

توجه بیش از حد به شریک عاطفی لزوما به معنای عشق و علاقه بیشتر نیست، بلکه می‌تواند نشانه‌ای از ناامنی، ترس از دست دادن و یا الگوهای رفتاری ناسالم باشد.

  • ترس از تنهایی:

    فرد از اینکه تنها بماند وحشت دارد و به همین دلیل سعی می‌کند با توجه بیش از حد، شریک خود را حفظ کند.
  • اعتماد به نفس پایین:

    فرد ارزش خود را کم می‌داند و فکر می‌کند با خدمت کردن به شریکش، می‌تواند او را در کنار خود نگه دارد.
  • نیاز به تایید:

    فرد با راضی نگه داشتن شریکش، به دنبال تایید و ارزشمند شدن از دید اوست.
  • ترس از طرد شدن:

    فرد می‌ترسد که اگر به اندازه کافی توجه نکند، شریکش او را ترک کند.
  • گذشته آسیب‌زا:

    تجربه‌های تلخ گذشته، مانند طرد شدن در کودکی، می‌تواند باعث شود فرد در روابط بعدی به شدت وابسته و نیازمند توجه شود.
  • کمال‌گرایی:

    فرد فکر می‌کند که باید همه‌چیز را برای شریکش بی‌نقص انجام دهد تا مورد تایید قرار بگیرد.
  • وابستگی عاطفی:

    فرد نمی‌تواند بدون حضور و توجه شریکش احساس خوشحالی و امنیت کند.
  • الگوهای رفتاری آموخته شده:

    فرد از دوران کودکی یاد گرفته که برای جلب توجه و محبت باید بیش از حد فداکاری کند.
  • کنترل‌گری ناآگاهانه:

    شاید فرد فکر کند که با توجه بیش از حد، می‌تواند شریکش را کنترل کند و از او محافظت کند.
  • عدم وجود مرزهای شخصی:

    فرد نمی‌داند چگونه برای خود حد و مرز تعیین کند و به راحتی اجازه می‌دهد شریکش از او سوء استفاده کند.
  • عدم وجود علایق و سرگرمی‌های فردی:

    فرد تمام وقت و انرژی خود را صرف شریکش می‌کند و هیچ فعالیت دیگری برای خود ندارد.
  • نادیده گرفتن نیازهای خود:

    فرد به طور مداوم نیازهای شریکش را بر نیازهای خود اولویت می‌دهد و احساس خستگی و نارضایتی می‌کند.

این عوامل می‌توانند به صورت منفرد یا ترکیبی در یک فرد وجود داشته باشند و باعث شوند او بیش از حد به شریک عاطفی‌اش توجه کند. شناخت این عوامل قدم اول برای اصلاح این رفتار و ایجاد یک رابطه سالم و متعادل است.




چرا بیش از حد به شریک عاطفی‌مان توجه می‌کنیم؟

چرا بیش از حد به شریک عاطفی‌مان توجه می‌کنیم؟

1. ترس از تنهایی و رها شدن

یکی از مهم‌ترین دلایل این رفتار، ترس عمیق از تنهایی و رها شدن است.فردی که از تنها ماندن وحشت دارد، ممکن است برای حفظ رابطه، هر کاری انجام دهد، حتی اگر به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خودش تمام شود.این ترس می‌تواند ریشه در تجربیات کودکی داشته باشد، مانند از دست دادن یکی از والدین یا تجربه طرد شدن مکرر.به همین دلیل، فرد تلاش می‌کند تا با راضی نگه داشتن دائمی شریک عاطفی خود، از رها شدن جلوگیری کند.او حاضر است خواسته‌های خود را قربانی کند تا رابطه را حفظ کند، هرچند ناسالم باشد.

این ترس، نوعی وابستگی ناسالم را ایجاد می‌کند که در آن، ارزش فرد به وجود و رضایت شریک عاطفی‌اش وابسته است.

در این شرایط، فرد به تدریج هویت و استقلال خود را از دست می‌دهد.به مرور زمان، این رفتار می‌تواند منجر به احساس نارضایتی و خشم پنهان شود.

2. اعتماد به نفس پایین

افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، معمولاً احساس می‌کنند که شایسته عشق و محبت نیستند. آنها تصور می‌کنند که باید برای جلب رضایت شریک عاطفی خود تلاش زیادی کنند تا لایق او شوند. این افراد غالباً خود را دست کم می‌گیرند و ارزش خود را در گرو تایید و پذیرش دیگران می‌دانند. به همین دلیل، آنها دائماً به دنبال اثبات خود هستند و سعی می‌کنند تا انتظارات شریک عاطفی خود را برآورده کنند. آنها ممکن است از بیان نیازهای خود خجالت بکشند یا بترسند که اگر اعتراضی کنند، شریکشان آنها را ترک کند. این کمبود اعتماد به نفس، باعث می‌شود تا فرد به طور مداوم به دنبال تایید و اطمینان از سوی شریک عاطفی خود باشد. این رفتار می‌تواند منجر به فرسودگی عاطفی و احساس ناتوانی شود.

3. نیاز شدید به تایید و تحسین

برخی افراد به شدت نیازمند تایید و تحسین از سوی دیگران، به ویژه شریک عاطفی خود هستند. آنها برای دریافت این تایید، حاضرند هر کاری انجام دهند و تمام توجه خود را معطوف به شریکشان کنند. این نیاز می‌تواند ریشه در کمبود محبت و توجه در دوران کودکی داشته باشد. فرد در بزرگسالی سعی می‌کند تا این کمبود را از طریق رابطه عاطفی جبران کند. او ممکن است به طور مداوم از شریک خود بپرسد که آیا او را دوست دارد یا از او راضی است. در این شرایط، رابطه به یک منبع دائمی برای کسب تایید و تحسین تبدیل می‌شود. این رفتار می‌تواند منجر به ایجاد انتظارات غیرواقعی در رابطه شود و فشار زیادی را بر شریک عاطفی وارد کند.

4. احساس گناه

گاهی اوقات، فرد به دلیل احساس گناه ناشی از اشتباهات گذشته، سعی می‌کند با توجه بیش از حد به شریک عاطفی خود، این گناه را جبران کند. این احساس گناه می‌تواند ناشی از خیانت، دروغگویی یا هر رفتار دیگری باشد که به رابطه آسیب رسانده است. فرد ممکن است تصور کند که با جبران مداوم و توجه بی‌وقفه، می‌تواند اعتماد شریک خود را دوباره به دست آورد. او تلاش می‌کند تا با انجام کارهایی که معمولاً انجام نمی‌داده، نشان دهد که تغییر کرده است. این رفتار اغلب به صورت ناخودآگاه انجام می‌شود و فرد ممکن است حتی متوجه انگیزه اصلی خود نباشد. اما این نوع جبران‌سازی می‌تواند باعث ایجاد عدم تعادل در رابطه شود. بهترین راه برای رفع احساس گناه، پذیرش مسئولیت اشتباهات و تلاش برای جبران آنها به صورت با صداقت و شفاف است، نه از طریق توجه افراطی.

5. الگوهای رفتاری آموخته شده در کودکی

نحوه تعامل والدین با یکدیگر و با فرزندان، می‌تواند تاثیر عمیقی بر الگوهای رفتاری فرد در روابط عاطفی داشته باشد. اگر فرد در خانواده‌ای بزرگ شده باشد که یکی از والدین دائماً در حال فداکاری و راضی نگه داشتن دیگری بوده است، ممکن است این الگو را در روابط خود تکرار کند. او ممکن است تصور کند که عشق و محبت یعنی قربانی کردن خواسته‌ها و نیازهای خود برای خوشحالی شریک عاطفی. این الگوهای رفتاری آموخته شده، اغلب به صورت ناخودآگاه در روابط ظاهر می‌شوند. فرد ممکن است متوجه نشود که رفتارش ناشی از این الگوهاست و آن را به عنوان یک رفتار طبیعی و عاشقانه تلقی کند. بهبود روابط زناشویی

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا