زناشویی

چرا در بعضی روابط احساس می‌کنیم که نمی‌توانیم خود واقعی‌مان باشیم؟

احساس عدم اصالت در روابط، تجربه‌ای ناخوشایند است که بسیاری از افراد در طول زندگی خود با آن مواجه می‌شوند. این احساس می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد که در این مقاله به بررسی 12 مورد از مهم‌ترین آنها می‌پردازیم. وقتی در یک رابطه احساس می‌کنیم نمی‌توانیم خود واقعی‌مان باشیم، در واقع مجبور می‌شویم نقشی را بازی کنیم که با هویت درونی‌مان همخوانی ندارد. این مسئله می‌تواند به مرور زمان منجر به اضطراب، افسردگی و نارضایتی از رابطه شود.

  • ترس از قضاوت شدن:

    یکی از شایع‌ترین دلایل، نگرانی از قضاوت شدن توسط طرف مقابل است. ممکن است فکر کنیم اگر عقاید، علایق یا احساسات واقعی‌مان را بیان کنیم، مورد تمسخر، انتقاد یا طرد قرار می‌گیریم.
  • تلاش برای جلب رضایت:

    گاهی اوقات، به دلیل نیاز به تایید و پذیرش از طرف مقابل، سعی می‌کنیم رفتارهایی را از خود نشان دهیم که فکر می‌کنیم او می‌پسندد، حتی اگر این رفتارها با ارزش‌های ما در تضاد باشند.
  • عدم امنیت در رابطه:

    اگر در رابطه‌ای احساس امنیت نکنیم، به احتمال زیاد از نشان دادن آسیب‌پذیری و نقاط ضعف خود اجتناب می‌کنیم و سعی می‌کنیم تصویری بی‌نقص از خود ارائه دهیم.
  • تجربه‌های گذشته:

    تجربه‌های ناخوشایند در روابط قبلی، مانند مورد انتقاد قرار گرفتن یا طرد شدن، می‌تواند باعث شود در روابط جدید محتاط‌تر عمل کنیم و از نشان دادن خود واقعی‌مان خودداری کنیم.
  • تفاوت در ارزش‌ها و باورها:

    زمانی که ارزش‌ها و باورهای ما با طرف مقابل تفاوت اساسی داشته باشد، ممکن است احساس کنیم برای حفظ رابطه باید برخی از جنبه‌های هویتی خود را پنهان کنیم.
  • فشار اجتماعی:

    گاهی اوقات، فشارهای اجتماعی و انتظارات نقش‌های جنسیتی یا فرهنگی، ما را مجبور می‌کند رفتارهایی را از خود نشان دهیم که با شخصیت واقعی‌مان سازگار نیست.
  • ضعف در عزت نفس:

    افرادی که عزت نفس پایینی دارند، بیشتر در معرض این احساس قرار می‌گیرند که باید خود را تغییر دهند تا مورد پذیرش دیگران قرار بگیرند.
  • عدم شناخت از خود:

    اگر شناخت کافی از خودمان نداشته باشیم، ممکن است در تشخیص و بیان احساسات و نیازهای واقعی‌مان دچار مشکل شویم و به طور ناخودآگاه رفتارهایی را از خود نشان دهیم که با هویت درونی‌مان سازگار نیست.
  • انتظارات غیرواقعی از رابطه:

    داشتن انتظارات غیرواقعی از یک رابطه، مانند انتظار اینکه طرف مقابل باید تمام نیازهای ما را برآورده کند، می‌تواند باعث شود برای حفظ رابطه دست به تغییراتی در خودمان بزنیم که به ضرر هویت فردی‌مان باشد.
  • نیاز به کنترل:

    برخی افراد به دلیل نیاز به کنترل، سعی می‌کنند تصویری خاص از خود را به نمایش بگذارند تا بر طرف مقابل تاثیر بگذارند و او را به سمت دلخواه خود هدایت کنند.
  • ترس از صمیمیت:

    ترس از صمیمیت و آسیب‌پذیری می‌تواند باعث شود از نشان دادن جنبه‌های عمیق‌تر شخصیتی خود اجتناب کنیم و رابطه‌ای سطحی را ترجیح دهیم.
  • نبود مرزهای مشخص:

    نداشتن مرزهای مشخص در رابطه، باعث می‌شود طرف مقابل وارد حریم شخصی ما شود و ما را مجبور کند رفتارهایی را انجام دهیم که با میل باطنی‌مان همخوانی ندارد.

درک این عوامل می‌تواند اولین قدم برای حل این مشکل باشد. با شناخت ریشه های این احساس، می‌توانیم به تدریج به سمت ایجاد روابطی سالم‌تر و اصیل‌تر حرکت کنیم. مهم است به یاد داشته باشیم که یک رابطه سالم، فضایی را فراهم می‌کند که در آن هر دو طرف احساس امنیت و پذیرش داشته باشند و بتوانند بدون ترس از قضاوت شدن، خود واقعی‌شان باشند.

چرا در بعضی روابط نمی‌توانیم خود واقعی‌مان باشیم؟

ترس از قضاوت

یکی از اصلی‌ترین دلایلی که باعث می‌شود در روابط‌مان خودمان نباشیم، ترس از قضاوت شدن است.ما می‌ترسیم که طرف مقابل نظرات، عقاید یا رفتارهای ما را نپسندد و به همین دلیل سعی می‌کنیم خودمان را سانسور کنیم.این ترس می‌تواند ناشی از تجربیات قبلی باشد، جایی که به خاطر ابراز وجود، مورد انتقاد یا تمسخر قرار گرفته‌ایم.پس، ناخودآگاه تلاش می‌کنیم از تکرار آن تجربه جلوگیری کنیم.حتی ممکن است ترس از قضاوت ریشه در تصورات ما از انتظارات طرف مقابل داشته باشد.ما تصور می‌کنیم که او چه می‌خواهد و سعی می‌کنیم طبق آن انتظارات رفتار کنیم، حتی اگر با خواسته‌های واقعی‌مان در تضاد باشد.

به مرور زمان، این سانسور کردن خود، باعث می‌شود از خود واقعی‌مان دور شویم و احساس نارضایتی عمیقی را تجربه کنیم.ترس از قضاوت نه تنها بر نحوه رفتار ما، بلکه بر نحوه بیان افکار و احساسات‌مان نیز تاثیر می‌گذارد.ما ممکن است از بیان نظرات مخالف یا ابراز احساسات آسیب‌پذیر خودداری کنیم تا مورد پذیرش قرار بگیریم.این ترس، یک دیوار نامرئی بین ما و طرف مقابل ایجاد می‌کند و مانع از شکل‌گیری یک ارتباط عمیق و اصیل می‌شود.برای رهایی از این ترس، لازم است به خودمان اجازه دهیم آسیب‌پذیر باشیم و باور داشته باشیم که ارزش دوست داشته شدن را داریم، حتی اگر با همه متفاوت باشیم.

نیاز به جلب رضایت

نیاز شدید به جلب رضایت دیگران نیز می‌تواند دلیلی باشد برای اینکه نتوانیم خود واقعی‌مان را در یک رابطه نشان دهیم.ما می‌خواهیم مورد تأیید و پذیرش قرار بگیریم و به همین دلیل تلاش می‌کنیم هر کاری که طرف مقابل می‌خواهد انجام دهیم.این نیاز می‌تواند ریشه در دوران کودکی داشته باشد، جایی که برای دریافت توجه و محبت والدین، مجبور بودیم مطابق میل آنها رفتار کنیم.این الگو ممکن است در بزرگسالی نیز تکرار شود.افرادی که نیاز شدیدی به جلب رضایت دارند، معمولاً نمی‌توانند به راحتی “نه” بگویند و همیشه در تلاش هستند تا دیگران را خوشحال کنند، حتی اگر این کار به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خودشان تمام شود.

این رفتار نه تنها باعث می‌شود از خود واقعی‌مان دور شویم، بلکه می‌تواند منجر به فرسودگی و احساس قربانی شدن نیز شود.ما باید به این درک برسیم که نمی‌توانیم همه را راضی نگه داریم و مهم‌تر از همه، باید خودمان را راضی نگه داریم.یادگیری مهارت‌های ابراز وجود و تعیین مرزهای سالم، می‌تواند به ما کمک کند تا نیاز به جلب رضایت را کنترل کنیم و خود واقعی‌مان را در روابط نشان دهیم.

عدم امنیت عاطفی

عدم امنیت عاطفی در یک رابطه، یکی دیگر از موانع ابراز وجود است.وقتی احساس می‌کنیم که نمی‌توانیم به طرف مقابل اعتماد کنیم یا اینکه ممکن است مورد رها شدن قرار بگیریم، نمی‌توانیم آسیب‌پذیری‌های خود را نشان دهیم.این عدم امنیت می‌تواند ناشی از تجربیات تلخ گذشته، مانند خیانت یا رها شدن، باشد.در ضمن، رفتارهای نامناسب طرف مقابل، مانند انتقادهای مداوم یا عدم حمایت عاطفی، می‌تواند این احساس را تشدید کند.در چنین شرایطی، ما به طور ناخودآگاه یک سپر دفاعی در اطراف خود ایجاد می‌کنیم و از نشان دادن احساسات واقعی‌مان خودداری می‌کنیم تا از آسیب دیدن جلوگیری کنیم.

این رفتار نه تنها باعث می‌شود از طرف مقابل دور شویم، بلکه می‌تواند منجر به ایجاد سوءتفاهم و مشکلات ارتباطی نیز شود.برای ایجاد امنیت عاطفی در یک رابطه، لازم است به طور با صداقت با طرف مقابل در مورد احساسات و نگرانی‌های خود صحبت کنیم و از او بخواهیم که از ما حمایت کند.در ضمن، باید خودمان نیز در ایجاد امنیت عاطفی نقش داشته باشیم و با رفتارهای خود به طرف مقابل نشان دهیم که می‌توانیم به او اعتماد کنیم.در صورتی که عدم امنیت عاطفی ریشه در تجربیات گذشته داشته باشد، ممکن است نیاز به کمک یک متخصص روان‌شناس باشد تا بتوانیم با آن مقابله کنیم.

نقش بازی کردن

گاهی اوقات ما به طور ناخودآگاه در روابط‌مان نقش بازی می‌کنیم.به این معنی که سعی می‌کنیم فردی باشیم که فکر می‌کنیم طرف مقابل می‌خواهد، نه خود واقعی‌مان.این نقش بازی کردن می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله ترس از قضاوت، نیاز به جلب رضایت یا تلاش برای حفظ رابطه.اما واقعیت این است که هیچ کس نمی‌تواند برای همیشه نقش بازی کند.این کار بسیار خسته‌کننده است و منجر به احساس نارضایتی و بی‌هویتی می‌شود.نقش بازی کردن نه تنها به خودمان آسیب می‌زند، بلکه به طرف مقابل نیز اجازه نمی‌دهد که ما را به درستی بشناسد و با ما ارتباط برقرار کند.

برای رهایی از نقش بازی کردن، لازم است به خودمان اجازه دهیم آسیب‌پذیر باشیم و خود واقعی‌مان را به طرف مقابل نشان دهیم.

این کار ممکن است در ابتدا کمی ترسناک باشد، اما منجر به یک رابطه عمیق‌تر و اصیل‌تر خواهد شد.

فشار اجتماعی

فشار اجتماعی نیز می‌تواند یکی از دلایلی باشد که باعث می‌شود در روابط‌مان نتوانیم خود واقعی‌مان باشیم.ما ممکن است احساس کنیم که باید مطابق با انتظارات جامعه رفتار کنیم، حتی اگر با خواسته‌های واقعی‌مان در تضاد باشد.این فشار می‌تواند از طرف خانواده، دوستان، همکاران یا حتی رسانه‌ها باشد.ما ممکن است احساس کنیم که باید یک سبک زندگی خاص داشته باشیم، یک شغل خاص را انتخاب کنیم یا یک رابطه خاص را دنبال کنیم تا مورد پذیرش قرار بگیریم.این فشار می‌تواند بسیار طاقت‌فرسا باشد و باعث شود از خود واقعی‌مان دور شویم و احساس نارضایتی عمیقی را تجربه کنیم.

برای مقابله با فشار اجتماعی، لازم است به ارزش‌های خود پایبند باشیم و تصمیماتی بگیریم که با خواسته‌های واقعی‌مان همخوانی داشته باشند.

در ضمن، باید با افرادی در ارتباط باشیم که از ما حمایت می‌کنند و به ما اجازه می‌دهند خودمان باشیم.آزادی در ابراز خود واقعی، یکی از ارزشمندترین دارایی‌هایی است که می‌توانید داشته باشید.

عدم خودآگاهی

اگر خودمان را به خوبی نشناسیم، چگونه می‌توانیم خود واقعی‌مان را در یک رابطه نشان دهیم؟عدم خودآگاهی، یعنی ندانستن ارزش‌ها، باورها، نقاط قوت و ضعف خود، می‌تواند مانع بزرگی بر سر راه ابراز وجود باشد.وقتی نمی‌دانیم چه کسی هستیم و چه می‌خواهیم، به راحتی تحت تاثیر نظرات و انتظارات دیگران قرار می‌گیریم و سعی می‌کنیم فردی باشیم که فکر می‌کنیم آنها می‌خواهند.برای افزایش خودآگاهی، لازم است وقت بگذاریم و به خودمان فکر کنیم.می‌توانیم سوالاتی از خودمان بپرسیم، مانند: “چه چیزی برای من مهم است؟”، “چه چیزی به من انگیزه می‌دهد؟”، “چه چیزی مرا خوشحال می‌کند؟” در ضمن، می‌توانیم از دیگران نیز کمک بگیریم و از آنها بخواهیم که نظر خود را در مورد نقاط قوت و ضعف ما بیان کنند.

هر چه بیشتر خودمان را بشناسیم، راحت‌تر می‌توانیم خود واقعی‌مان را در روابط نشان دهیم و تصمیماتی بگیریم که با ارزش‌های‌مان همخوانی داشته باشند.

خودآگاهی یک سفر مادام‌العمر است.هر چه بیشتر در این سفر پیش برویم، زندگی رضایت‌بخش‌تری خواهیم داشت.

ترس از طرد شدن

ترس از طرد شدن یکی از قوی‌ترین ترس‌های انسانی است.این ترس می‌تواند باعث شود که در روابط‌مان خود واقعی‌مان را پنهان کنیم و سعی کنیم فردی باشیم که فکر می‌کنیم طرف مقابل می‌پسندد.ترس از طرد شدن می‌تواند ریشه در تجربیات تلخ گذشته، مانند رها شدن یا مورد انتقاد قرار گرفتن، داشته باشد.در ضمن، ممکن است این ترس ناشی از تصورات ما از انتظارات طرف مقابل باشد.وقتی می‌ترسیم که طرد شویم، به طور ناخودآگاه سعی می‌کنیم از هر چیزی که ممکن است باعث شود طرف مقابل ما را نپذیرد، دوری کنیم.

این می‌تواند شامل پنهان کردن نظرات، احساسات یا رفتارهای‌مان باشد.اما واقعیت این است که پنهان کردن خود واقعی‌مان، نه تنها باعث نمی‌شود که از طرد شدن جلوگیری کنیم، بلکه می‌تواند احتمال آن را نیز افزایش دهد.زیرا طرف مقابل نمی‌تواند ما را به درستی بشناسد و با ما ارتباط برقرار کند.برای مقابله با ترس از طرد شدن، لازم است به خودمان یادآوری کنیم که ارزش دوست داشته شدن را داریم، حتی اگر کامل نباشیم.در ضمن، باید با افرادی در ارتباط باشیم که از ما حمایت می‌کنند و به ما اجازه می‌دهند خودمان باشیم.

سابقه روابط ناسالم

سابقه داشتن روابط ناسالم می‌تواند تاثیرات عمیقی بر نحوه رفتار ما در روابط بعدی بگذارد.اگر در گذشته مورد سوء استفاده، تحقیر یا بی‌احترامی قرار گرفته باشیم، ممکن است در روابط جدید نیز به سختی بتوانیم به دیگران اعتماد کنیم و خود واقعی‌مان را نشان دهیم.در چنین شرایطی، ممکن است به طور ناخودآگاه یک سپر دفاعی در اطراف خود ایجاد کنیم و از نشان دادن آسیب‌پذیری‌های خود خودداری کنیم تا از تکرار تجربیات تلخ گذشته جلوگیری کنیم.این رفتار نه تنها باعث می‌شود از طرف مقابل دور شویم، بلکه می‌تواند منجر به ایجاد سوءتفاهم و مشکلات ارتباطی نیز شود.

برای التیام زخم‌های گذشته و ایجاد روابط سالم در آینده، لازم است به خودمان زمان بدهیم و به آرامی به دیگران اعتماد کنیم.

در ضمن، باید از یک متخصص روان‌شناس کمک بگیریم تا بتوانیم با الگوهای ناسالم رفتاری خود مقابله کنیم و روابط سالم‌تری را تجربه کنیم.اجازه ندهید که تجربیات گذشته، آینده شما را تعیین کنند.

عدم وجود مرزهای شخصی

عدم وجود مرزهای شخصی سالم، یکی دیگر از دلایلی است که باعث می‌شود نتوانیم خود واقعی‌مان را در روابط نشان دهیم.وقتی نمی‌دانیم کجا تمام می‌شویم و دیگری کجا شروع می‌شود، به راحتی تحت تاثیر نظرات و خواسته‌های دیگران قرار می‌گیریم و از نیازهای خودمان غافل می‌شویم.مرزهای شخصی سالم، خطوطی نامرئی هستند که مشخص می‌کنند چه رفتارهایی از طرف دیگران برای ما قابل قبول است و چه رفتارهایی قابل قبول نیست.این مرزها به ما کمک می‌کنند تا از حقوق خود دفاع کنیم، نیازهای خود را برآورده کنیم و از سوء استفاده دیگران جلوگیری کنیم.

وقتی مرزهای شخصی نداریم، به راحتی اجازه می‌دهیم دیگران از ما سوء استفاده کنند، به نیازهای ما بی‌توجهی کنند و به ما آسیب برسانند.

برای ایجاد مرزهای شخصی سالم، لازم است به نیازهای خود توجه کنیم، به خودمان احترام بگذاریم و به دیگران “نه” بگوییم.در ضمن، باید با افرادی در ارتباط باشیم که به مرزهای ما احترام می‌گذارند و از ما حمایت می‌کنند.ایجاد مرزهای شخصی سالم، یک گام مهم در جهت داشتن روابط سالم و رضایت‌بخش است.

عدم پذیرش خود

اگر خودمان را نپذیریم، چگونه می‌توانیم از دیگران انتظار داشته باشیم که ما را بپذیرند؟عدم پذیرش خود، یعنی دوست نداشتن خود با تمام نقاط قوت و ضعف‌مان، می‌تواند مانع بزرگی بر سر راه ابراز وجود باشد.وقتی خودمان را دوست نداریم، به طور ناخودآگاه سعی می‌کنیم خود واقعی‌مان را پنهان کنیم و فردی باشیم که فکر می‌کنیم دیگران می‌پسندند.اما واقعیت این است که تا زمانی که خودمان را نپذیریم، نمی‌توانیم یک رابطه سالم و رضایت‌بخش داشته باشیم.زیرا نمی‌توانیم به دیگران اجازه دهیم که ما را به درستی بشناسند و با ما ارتباط برقرار کنند.

برای پذیرش خود، لازم است به خودمان مهربان باشیم، نقاط قوت خود را بشناسیم و با نقاط ضعف خود کنار بیاییم.

در ضمن، باید با افرادی در ارتباط باشیم که از ما حمایت می‌کنند و به ما کمک می‌کنند خودمان را دوست داشته باشیم.خودتان را بپذیرید و به خودتان عشق بورزید.

تلاش برای حفظ رابطه به هر قیمتی

تلاش برای حفظ رابطه به هر قیمتی، حتی به قیمت نادیده گرفتن نیازها و خواسته‌های خود، می‌تواند یکی از دلایلی باشد که باعث می‌شود نتوانیم خود واقعی‌مان را در رابطه نشان دهیم.وقتی می‌ترسیم که اگر خودمان باشیم، طرف مقابل ما را ترک کند، به طور ناخودآگاه سعی می‌کنیم هر کاری که او می‌خواهد انجام دهیم و از هر چیزی که ممکن است باعث ناراحتی او شود، دوری کنیم.اما واقعیت این است که چنین رابطه‌ای نمی‌تواند سالم و پایدار باشد.زیرا بر پایه صداقت و احترام متقابل بنا نشده است.

در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید بتوانند آزادانه نظرات، احساسات و خواسته‌های خود را بیان کنند و به نیازهای یکدیگر احترام بگذارند.

اگر در رابطه‌ای هستید که احساس می‌کنید نمی‌توانید خودتان باشید، لازم است با طرف مقابل در مورد احساسات خود صحبت کنید و ببینید آیا او حاضر است به شما گوش دهد و به نیازهای شما احترام بگذارد یا خیر.اگر طرف مقابل حاضر نباشد تغییر کند، ممکن است لازم باشد تصمیم بگیرید که آیا این رابطه ارزش ادامه دادن دارد یا خیر.

تغییر ارزش ها و باورها

تغییر ارزش‌ها و باورها به خاطر حفظ رابطه، یکی از واضح‌ترین نشانه‌ها از دست دادن خود واقعی در یک رابطه است.وقتی حاضر می‌شویم باورهای عمیق خود را زیر پا بگذاریم تا طرف مقابل را خوشحال کنیم، در واقع به خودمان خیانت کرده‌ایم.ارزش‌ها و باورهای ما، بنیان هویت ما را تشکیل می‌دهند.آنها به ما کمک می‌کنند تا در مورد درست و غلط، خوب و بد، و مهم و غیرمهم تصمیم بگیریم.وقتی این ارزش‌ها را زیر پا می‌گذاریم، احساس سردرگمی، بی‌هویتی و نارضایتی می‌کنیم.هیچ کس نباید از شما بخواهد که ارزش‌های خود را تغییر دهید.

اگر طرف مقابل شما را به خاطر باورهای‌تان قضاوت می‌کند یا سعی می‌کند شما را تغییر دهد، این نشانه‌ای است که این رابطه سالم نیست.در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید به باورها و ارزش‌های یکدیگر احترام بگذارند، حتی اگر با هم متفاوت باشند.اگر در رابطه‌ای هستید که مجبورید باورهای خود را پنهان کنید یا تغییر دهید، لازم است با طرف مقابل در مورد احساسات خود صحبت کنید و ببینید آیا او حاضر است به شما گوش دهد و به باورهای شما احترام بگذارد یا خیر.اگر طرف مقابل حاضر نباشد تغییر کند، ممکن است لازم باشد تصمیم بگیرید که آیا این رابطه ارزش ادامه دادن دارد یا خیر.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. کاش بیشتر درباره ترس از قضاوت شدن تو روابط می نوشتی که چطور می تونیم این حس رو کم کنیم.

    خیلی دوست دارم بدونم چطور توی یه رابطه می شه بدون ترس از دست دادن طرف مقابل، خودمون باشیم.

    میشه لطفا یه مطلب کامل تر بنویسی درباره نحوه ساختن مرزهای شخصی سالم توی رابطه؟

    این موضوع که چرا گاهی برای خوشحال کردن دیگران خود واقعیمون رو قربانی می کنیم واقعا نیاز به توضیح بیشتری داره.

    ممنون میشم دفعه بعد درباره نشانه های یه رابطه ناسالم که مجبوریم توش ماسک بذاریم هم بنویسی.

    دلم می خواد بدونم چطور توی یه رابطه سالم می شه صد در صد خودت باشی و باز هم دوست داشتنی بمونی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا